متنوع


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۶ ، ۱۶:۳۷
حنظله دربانی


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۶ ، ۱۶:۳۶
حنظله دربانی


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۶ ، ۱۶:۳۵
حنظله دربانی


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۶ ، ۱۴:۴۴
حنظله دربانی


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۶ ، ۱۴:۴۱
حنظله دربانی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۶ ، ۱۴:۴۰
حنظله دربانی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ خرداد ۹۶ ، ۱۳:۳۰
حنظله دربانی


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ خرداد ۹۶ ، ۱۳:۲۶
حنظله دربانی

20 ماه رمضان

1 - فتح مکه

در سال 8 هجری قمری فتح مکه واقع شد. در این فتح بزرگ تعداد مسلمانان 12 هزار نفر، و شهدا 2 نفر بودند. علت شهادت آن دو این بود که همراه لشکر نبودند و از آخر مکه وارد شده بودند، و لذا مورد هجوم قرار گرفته شهید شدند.

(مسار الشیعه: ص 9. العدد القویه: ص 218. مصباح کفعمی: ج 2، ص 599. بحار الانوار: ج 20، ص 111 - 143، ج 21، ص 143، ج 97، ص 167. سیره ابن هشام: ج 4، ص 80. تقویم المحسنین: ص 12)

در این روز أمیر المؤمنین علیه السّلام به امر مبارک خاتم الانبیاء صلّی اللَّه علیه و آله، برای شکستن بتهائی که در کعبه بود، پای مبارک خود را بر کتف شریف اشرف مخلوقات نهاد.

(توضیح المقاصد: ص 23. مصباح کفعمی: ج 2، ص 599. بحارالانوار: ج 97، ص 384. فیض العلام: ص 42)

مجلسی رحمه اللَّه از تاریخ طبری نقل می فرماید: هنگامی که پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله نظر مبارکش بر این قرار گرفت که به طرف مکه حرکت کند، عمر را طلبید و به او فرمود: به مکه برو و اشراف قریش را از حال ما با خبر کن. عمر گفت: من بر جانم از اشراف قریش می ترسم !

(بحار الانوار: ج 35، ص 287)

هنگامی که مسلمانان وارد مکه شدند شعار می دادند: «الیوم یوم الملحمه»: «امروز

روز در هم کوبیدن است». پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله فرمودند: شعار را عوض کنید و بگوئید: «الیوم یوم المرحمه»: «امروز روز رحمت است».

بعد فرمود: ابوسفیان و خانه اش در امانند، و هر کس داخل خانه او رفت در امان است. همچنین فرمودند: همه در امانند به جز یک نفر به نام «هبار بن اسود» و بعضی معاویه را هم ذکر کرده اند.

(احقاق الحق: ص 265. التعجب: ص 106. نهج الحق و کشف الصدق: ص 310)

علت این برخورد شدید با هبار آن بود که در یکی از جنگهای مسلمین با کفار قریش عده ای اسیر تز کفار گرفتند و داخا اسرا داماد بزرگ پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله شوهر زینب دخترشان بود. حضرت فرمودند: هر کس فدیه بفرستد او را آزاد می کنیم. بین آنچه از مکه به عنوان فدیه فرستاده بودند گردنبند حضرت خدیجه سلام اللَّه علیها به چشم می خورد که به دخترش زینب داده بود. هنگامی که پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله آن گردنبند را دیدند به یاد جناب خدیجه سلام اللَّه علیها افتادند و گریستند. آنگاه از مسلمین خواستند آن فدیه را که یادگار خدیجه سلام اللَّه علیها است، به آن حضرت ببخشند، و انان قبول کردند. سپس قرار شد اسرا را آزاد کنند، در مقابل این که هر یک از زنان مسلمان که در مکه اسلام را پذیرفته، اگر خواست بیاید آزاد باشد.

قرار بر این شد که أمیر المؤمنین علیه السّلام بروند و هودج فواطم را بیاورند. آن حضرت به تنهائی رفتند و زینب دختر پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله و دیگر هاشمیات را آوردند، همینکه مقداری از

مکه بیرون آمدند ابوسفیان لعنت اللَّه علیه گفت: پسر عمویش محمّد صلّی اللَّه علیه و آله جوانهای شما را گمراه کرد و مسلمان شدند. حال این جوان یعنی علی علیه السّلام در روز روشن آمده و بستگانش را می برد، جلو او را بگیرید.آنها آمدند تا مانع آن حضرت شوند. أمیر المؤمنین علیه السّلام دفاع فرمودند. بعضی زخمی و بعضی به درک واصل شدند، در این اثنا هبار بن اسود به هودج هاشمیات حمله کرد و نیزه ای حواله هودج زینب دختر پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله نمود.

أمیر المؤمنین علیه السّلام حمله ای به هبار کردند و او را فراری دادند. زینب در این حمله ترسید و چون ششماه حامله بود، هنگامی که وارد مدینه شدند بعد از زمانی بچه سقط شده و از دنیا رحلت کرد.

پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله فرمود: «خون هبار بن اسود مهدور است»، و هر کس هر جا او را دید بکشد.

ابن ابی الحدید به استادش می گوید: پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله به خاطر ترساندن زینب و سقط جنین او، ریختن خون هبار را جایز دانست. اگر پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله زنده بود، آیا ریختن خون آن کس را که فاطمه سلام اللَّه علیها را ترسانید، جایز نمی دانست ؟

(بیت الاحزان: ص 153. شرح ابن ابی الحدید: ج 14، ص 193)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۹۶ ، ۱۷:۰۲
حنظله دربانی

19 ماه رمضان

1 - ضربت خوردن امیر المؤمنین علیه السّلام

در 19 ماه رمضان سال 40 هجری قمری در نماز صبح در مسجد کوفه با شمشیری مسموم به دست ناپاک ابن ملجم بر فرق مبارک أمیر المؤمنین علیه السّلام ضربت وارد شد.

در 13 ماه رمضان سال 40 ه’ حضرت مولی الموحدین علی بن ابی طالب أمیر المؤمنین علیه السّلام بعد از فارغ شدن از جنگ نهروان از شهادت خود خبر دادند.

(الوقایع و الحوادث: ج 1، ص 139. مستدرک سفینه البحار: ج 5، ص 213)

در آن روز حضرت بر فراز منبر بعد از بیان کلماتی درر بار در حقایق اسلام، در آخر بیانات شریف خود، به فرزندشان امام حسن مجتبی علیه السّلام فرمودند: تا امروز چند روز از ماه مبارک رمضان می گذرد ؟ امام مجتبی علیه السّلام فرمودند: 13 روز گذشته است. از امام حسین علیه السّلام پرسیدند: چند روز باقی مانده است ؟ امام حسین علیه السّلام فرمود: 17 روز باقی مانده است. در این هنگام أمیر المؤمنین علیه السّلام دست به محاسن مبارک گرفتند و فرمودند: نزدیک است این موی من به خون سرم خضاب شود.

در شب 16 ماه رمضان سال 40 ه’ أمیر المؤمنین علیه السّلام در خواب پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله را دیدند، و آن حضرت به نزدیک شدن ملاقاتشان

در بهشت به أمیر المؤمنین علیه السّلام بشارت دادند، و أمیر المؤمنین علیه السّلام به دخترشان امّ کلثوم سلام اللَّه علیها خبر دادند.

(ارشاد: ج 2، ص 15. الوقایع و الحوادث: ج 1، ص 190)

در شب نوزدهم أمیر المؤمنین علیه السّلام روزه را در منزل امّ کلثوم سلام اللَّه علیها افطار نمودند.

(الوقایع و الحوادث: ج 1، ص 242)

در شب 19 ماه رمضان سال 40 ه’ وردان و شبیب که با ابن ملجم در شهادت أمیر المؤمنین علیه السّلام همراه بودند، در حین درگیری کشته شدند.

(نفائح العلام: ص 41)

در سال چهلم گروهی از خوارج در مکه جمع شدند و بر کشتگان نهروان گریستند. سه نفر از آنان با هم پیمان بستند که در یک شب أمیر المؤمنین علیه السّلام، و عمروعاص و معاویه را بکشند.

ابن ملجم کشتن أمیر المؤمنین علیه السّلام را بر عهده گرفت و وارد کوفه شد و با کمک قطام بنت اخضر که ابن ملجم قصد ازدواج با او را داشت، و با همدستی شبیب بن بجره و وردان بن مجاله تصمیم خود را عملی کرد.

در صبح روز نوزدهم بعد از اذان صبح، أمیر المؤمنین علیه السّلام وارد مسجد شد و صدای نازنین ایشان به «یا ایها الناس، الصلاه» بلند شد.

سپس آن حضرت مشغول نماز شد. هنگامی که در رکعت اول سر از سجده برداشت شبیب بر آن حضرت حمله ور شد، ولی شمشیرش خطا کرد. بلافاصله ابن ملجم لعنه اللَّه حمله کرد و شمشیر او فرق مبارک آن حضرت را شکافت و محاسن شریفش به خون فرق مبارکش خضاب شد، صدای مبارکش بلند شد: «بسم اللَّه و باللَّه و علی مله رسول اللَّه، فزت و رب الکعبه».

صدای جبرئیل بلند شد: «تهدمت و اللَّه ارکان الهدی و انطمست اعلام التقی و انفصمت العروه الوثقی، قتل ابن عم المصطفی، قتل الوصی المجتبی، قتل علی المرتضی، قتله اشقی الاشقیاء».

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۹۶ ، ۱۷:۰۰
حنظله دربانی